آیا ائمه اهل بیت علیهم السلام از علم غیب آگاهی دارند؟!

 

پرسش:اهل سنت اعتقاد دارند كه علم غيب مختص خداوند متعال است و هيچ كس از غيب خبر ندارد ولى شيعيان اعتقاد دارند كه امامان آنها معرفت به غيب داشته و علم الاولين و الاخرين را دارند (كما ورد فى الكافى ص 1250 الائمه اذا شائوا ان يعلموا شيئاً اعلمهم الله ايّاه و... هم يعلمون علم ما كان و مايكون و لا يخفى عليهم شىءٌ) اين در حالى است كه خلقت امامان شيعه با ساير افراد فرقى ندارد و از جهت علم و ايمان با ساير مؤمنين در يك رديف هستند و دليلى بر فضل و معرفت به غيب آنها نداريم؟!!

 

جواب اجمالى

شيعه معتقد است علم غيب بالذات كه (احتياج به تحصيل، كسب و اذن ندارد) مخصوص خداست و به نص قرآن، خداوند، علم به غيب را براى انبياء، اوصياء و اولياء و محبين خود عطا فرموده است; در اين زمينه آيات، روايات و دلايل عقلى زياد است. مطهرون (آنهائيكه خداوند رجس و پليدى را از آنها بدور داشته) به لوح محفوظ عالم اند و اينها اهل بيت پيامبر هستند و اهل بيت پيامبر كسى جز على و فاطمه و فرزندانش نيست.

 

جواب تفصيلى

شيعه هم مثل اهل سنت معتقد است كه علم غيب «بالذات» مخصوص خداوند متعال است، بحكم قرآن «و عنده مفاتيح الغيب لا يعلمها الاّ هو([1]) كليدهاى غيب تنها نزد خداست و جز او كسى آنها را نمى داند». و نيز بحكم قرآن، شيعه معتقد است كه خداوند براى بعضى از بندگان خاص خود، علم غيب را قرار داده است، يعنى غير از خداوند بعضى از انسان ها بالعرض و بواسطه خدا و اذن او عالم به غيب هستند. قرآن مجيد مى فرمايد: «عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احداً الا من ارتضى من رسول فانه يسلك من بين يديه ومن خلفه رصداً([2]) داناى غيب اوست و هيچ كس را براى اسرار غيبش آگاه نمى كند مگر رسولانى كه برگزيده...». «و ما يعلم تأويله الا الله و الراسخون فى العلم([3]) تفسير آنها را جز خدا و راسخان در علم نمى دانند». نظير اين آيات در قرآن زياد است([4]).

براى فهم دقيق قرآن بايد به تمام آيات توجه كرد و آنها را در كنار هم معنى نمود و از احاديث و سنت پيامبر هم كمك گرفت. احاديث و روايات زيادى در منابع اهل سنت و شيعه وارد شده كه انبياء و امامان معصوم، علم به غيب داشته اند كه بعنوان نمونه، چند مورد از آنها را در خصوص علم امام على (ع) و خبرهاى ايشان از غيب، بيان مى نماييم:

(1)   ابن جرير طبرى، زمخشرى، فخر رازى، جلال الدين سيوطى در كتابهاى خود آورده اند; كه شخصى از على (ع) در مورد تفسير اين آيه پرسيد «هل ننبئكم بالأخسرين اعمالا([5]) آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين مردم چه كسانى هستند؟» على(ع) فرمودند: «انتم يا اهل حروراء([6])» و اهل حروراء همان كسانى بودند كه بعداً بر على (ع) خروج كردند و از زيان كارترين مردمان شدند.

(2)    ابن حجر مكى و جمعى ديگر از علماى بزرگ اهل سنت مى نويسند: على (ع) بالاى منبر بودند كه از تفسير اين آيه سئوال شد «رجال صدقوا ما عاهدواالله...([7]) در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند، صادقانه ايستاده اند». در جواب فرمودند «اين آيه در حق من و عمويم حمزه و پسر عمويم عبيدة بن حرث، نازل شده كه آندو دعوت حق را لبيك گفتند و شهيد شدند و من منتظرم كه شقى ترين مردمان محاسن صورتم را به خون سرم رنگين كند و اشاره به ابن ملجم كرد و فرمود: هذا و الله قاتلى([8])».

(3)    على (ع) خبر از تسلط حجاج بن يوسف ثقفى بر مردم و ظلم او در كوفه و حتى از مقدار زمان حكومت اش خبر داده اند([9]).

(4)   اصحاب على (ع) خبر دادند كه لشكر خوارج از آن سوى نهروان عبور كردند، على (ع) فرمود «نه هنوز عبور نكرده اند» دوباره خبر تكرار شد على (ع) فرمود «هنوز عبور نكرده اند». جندب بن عبدالله ازدى مى گويد با خود در دلم گفتم اگر عبور كرده بودند و على (ع) اشتباه مى گفت، اولين كسى خواهم بود كه وقتى نزديك نهر رسيدم، با او بجنگم ديدم سخن غيبى على (ع) صحيح بود. على (ع) فرمود امر برايت آشكار شد اى برادر ازدى، يعنى على (ع) حتى از ضمير و نهاد او خبر داشت([10]).

آنچه بيان كرديم نمونه هايى از صدها حديث و سندى است كه علماى اهل سنت آورده اند.

به يك نمونه از دلايلى كه با استفاده از قرآن كريم و روايات، بر صحت علم اوصياء الهى به غيب بيان شده است اشاره مى كنيم: «انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون لا يمسه الا المطهرون([11]) بدرستيكه آن قرآن كريم است كه در لوح مكنون است و آن لوح مكنون را غير از مطهرون نمى توانند لمس كنند (درك و فهم كنند)». لوح مكنون همان لوح محفوظ است كه در آنجا علم غيب است. و مطهرون و پاكانى كه صلاحيت درك لوح محفوظ را دارند، همان كسانى هستند كه قرآن مجيد فرموده «انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً([12])» طبق روايات شيعه و اهل سنت، اهل بيت پيامبر (ص)، على (ع)، فاطمه (س) و فرزندان آنها هستند([13]).

همچنين قرآن مجيد، علم به لوح محفوظ را براى يكى از همراهان حضرت سليمان (آصف بن برخيا) ثابت مى داند «قال الذى عنده علم من الكتاب انا آتيك به...([14]) كسى كه دانشى از كتاب داشت گفت: پيش از آنكه چشم بر هم زنى آن را نزد تو خواهم».

اينكه در شبهه گفته شد كه: امامان با بقيه ى افراد فرقى ندارند با مراجعه به احاديث و رواياتى كه در كتابهاى حديثى علماى اهل سنت و شيعه، در باب مناقب و فضايل حضرت على (ع) و ائمه اطهار (عليهم السلام) آمده است، فرق بين امامان و ديگر انسانها روشن مى شود. گذشته از وحى و روايات ; علماى مسلمان در علم فلسفه و عرفان ثابت كرده اند كه انسانهاى عادى هرگاه به وظايف شرعى خود عمل كرده و با هواى نفس و شهوات مخالفت نموده و راه سير و سلوك را طى كنند، از عالَم غيب، قابليت دريافت اخبار غيبى را پيدا مى كنند كه قرآن مجيد فرموده «اتّقوا الله و يعلمكم الله([15]) تقوا پيشه كنيد، خداوند به شما تعليم مى دهد». چنانكه يكى از راه هاى معرفت و شناخت را راه الهام و اشراق معرفى كرده اند([16])، حتى امروزه فلاسفه غرب هم الهام و آگاهى هاى غيبى را تأييد كرده اند([17]).

پس اينكه عده اى از خواص و اولياء الله، آگاه به اسرار و غيب باشد، هيچ گونه بعدى نداشته، بلكه با تصريح آيات قرآن و روايات معتبر، آگاهى از غيب امرى است كه به اذن خداوند متعال به اوليائش داده مى شود.

 

ـــــــــ پاورقی ـــــــــــــــ

[1]- انعام/59.

[2]- جن/27.

[3]- آل عمران/7.

[4]- و ما كان الله ليطلعكم على الغيب و لكن الله يجتبى من رسله... آل عمران/179. و علمناه من لدنا علماً... كهف/64.

[5]- كهف/103.

[6]- سيد مرتضى فيروز آبادى ـ فضايل الخمسه من صحاح الستة ـ موسسه اعلمى بيروت جلد 2 ص 454 به نقل از تفسير طبرى جلد 6 ص 27 و كشاف زمخشرى و درالمنثور سيوطى.

زمخشرى، انكشاف، ادب الحوزة، ج2، ص749، ذيل آيه 103 سوره كهف.

فخررازى، تفسير كبير، بيروت، دار الكتب العلمية، چاپ اول، 140، ج21، ص148 ذيل آيه 103 سوره كهف.

[7]- احزاب/23.

[8]- احمد بن حجر مكى ـ الصواعق المحرقه ـ تعليقه عبدالوهاب ـ مكتبه قاهره على يوسف سليمان ص 134 و ص 135.

[9]- ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، اسماعيليان، چاپ اول، ج2، ص289، باب معرفت على (ع) به اخبار غيبى.

[10]- ابى بكر احمد بن على خطيب بغدادى ـ تاريخ بغداد ـ مكتبة السلفية ـ مدينه جلد 7 ص 249.

[11]- همان ص 4.

[12]- احزاب/33.

[13]- زمخشرى، كشاف، همان، ج1، ص369، ذيل آيه مباهله.

محمد بن عيسى بن سورة، الجامع الصحيح بيروت، دار احياء التراث العربى، ج5، ص663.

ابى عبدالله حاكم نيشاپورى ـ المستدرك على الصحيحين ـ دار المعرفة بيروت ـ جلد 3 ص 146 و 148 ايضاً عبدالرحمن جلال الدين سيوطى الدر امنشور ـ دار الفكر بيروت چاپ اول جلد 6 ص 605 و 606.

[14]- نمل/40.

[15]- بقره/282.

[16]- بو على سينا ـ الاشارات و التنبيهات شرح شرح قطب الدين رازى ـ مطبعه حيدرى تهران جلد 3 ص 8 ايضاً فخر الدين رازى ـ المطالب العالية ـ نشر شريف رضى ـ بيروت چاپ اول جلد 8 صفحات 139 به بعد.

[17]- مانند الكسين كارل و برگسن به منشور جاويد ـ آية الله سبحانى چاپ اول چاپخانه مهر جلد 8 ص 298 به بعد مراجعه شود.

 

کانون فرهنگی ولایت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: پاسخ به شبهات

تاريخ : یک شنبه 10 بهمن 1389 | 12:36 | نویسنده : كانون فرهنگي ولايت |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.